نتایج جستجو
صفحه ۱ | ۳۷ نتیجه (۴۴ ثانیه)
غزل شمارهٔ ۴۱۵
+ نتایج بیشتر
گفتم که چیست راهزن عقل و دین من
گفتا که چین زلف و خط عنبرین من
گفتم که الامان ز دم آتشین من
گفتا که الحذر ز دل آهنین من
غزل شمارهٔ ۸۷۶
+ نتایج بیشتر
تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید
درده شراب و واخرام از بیم و از امید
پیش آر جام آتش اندیشه سوز را
کاندیشه‌هاست در سرم از بیم و از امید
غزل شمارهٔ ۴۳۶
+ نتایج بیشتر
تا سر نرفته بر سر مهر و وفای تو
حلق من است و حلقهٔ زلف دوتای تو
گر من میان اهل محبت نبودمی
کس را نبود طاقت جور و جفای تو
فرداست که این بادیه بی شیر بماند!
+ نتایج بیشتر
بیهوده به سودای دل خلق نکوشند
ما را نخریدند مگر تا بفروشند
سگ‌های رمه، هار در افتاده به گلّه
انبار و خیابان، همه پر گربه و موش‌اند
غزل شمارهٔ ۱۵۰
+ نتایج بیشتر
در پای تو تا زلف چلیپای تو افتاد
دلها به تظلم همه در پای تو افتاد
دل در طلب خندهٔ شیرین تو خون شد
جان در طمع لعل شکرخای تو افتاد
غزل شمارهٔ ۱۷۶
+ نتایج بیشتر
غلام آن نظربازم که خاطر با یکی دارد
نه مملوکی که هر ساعت نظر با مالکی دارد
مسلم نیست عمر جاودان الا وجودی را
که از زلف رسای او به کف مستمسکی دارد
یک دم ز سینه مهر تو را کم نمی کنم
+ نتایج بیشتر
جز آرزوی وصل تو یک دم نمی کنم
یک دم ز سینه مهر تو را کم نمی کنم
شمارهٔ ۱
+ نتایج بیشتر
در زمان خدیو دارا شان
آن کرم پیشهٔ کریم نهاد
سایه حق کریمخان که ز عدل
زینت دهر و زیب دوران داد
غزل شمارهٔ ۴۱۴۲
+ نتایج بیشتر
آنان که دل ز کینه سبکبار کرده اند
بالین و بستر از گل بی خار کرده اند
از سایه اش سپهر زمین گیر می شود
کوه غمی که بر دل من بار کرده اند
غزل شمارهٔ ۴۱۸
+ نتایج بیشتر
لبش را هر چه بوسیدم، فزون‌تر شد هوای من
ندارد انتهایی خواهش بی منتهای من
چرا بالاتر از واعظ نباشم بر لب کوثر
که در می‌خانه دایم صدر مجلس بود جای من
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?